بلبل این باغم واین باغ بستان من است هرکه حل کرد این معما پیر واستاد من است.
استخوانم نقره اندر شکم طلادارم.که آتش درمیان آب می گشت؟
بلبل این باغم واین باغ بستان من است هرکه حل کرد این معما پیر واستاد من است.
استخوانم نقره اندر شکم طلادارم.که آتش درمیان آب می گشت؟
عجایب صنعتی دیدم دراین دشت دواسم زنده دارد ازدوحیوان؟
یک روز مجنون به خلوت گاه راز گفت به لیلی :چراکردی امشب ناز نام من قیس است ومجنون کرده ای جای ساری پتلون کرده ای
دربیابان مثل بلبل درچمن پروانه باش شیوه ی مردی نداری مثل زن درخانه باش
دورشو ازاختلات یاربد یاربد بدتر بود ازمار بد
ماربدهمی برجان زندیاربد
برجان وبرایمان زند
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند همه ازدوست فقط چشم ابرو ودهن می خواهند دیو هستند ولی مثل پری می پوشند گرگهایی که لباس پدری می پوشند آنچه دیدند به مقیاس نظرمی سنجند عشق ها راهمه بادور کمرمی سنجند خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسدعشق هایی که سرپیچ خیابان برسد
عفت درزن مانند شجاعت است
درمرد :من اززن نا نجیب همچنان متنفرم که از مرد ترسو...
دربدترین روز هاامیدوار باش زیرا
که زیباترین باران از سیاه ترین ابرها میبارد
لطفا مارا از نظرات مفید وسازنده خود بی بهر نگذارید
باتشکر نویسنده سایت....
تعداد صفحات : 4